چند روزی است با فرمان مستقیم روسای قوا بولدوزرها و بیل و کلنگ ها از شمال تا جنوب کشور در حال تخریب دیوارها و ابنیه در سواحل دریاها هستند ، استانداران و فرمانداران و دادستان ها همّ خود را در ویران کردن این بناها نهاده اند ، چند روز پیش نیز قاضی القضات ما گفت ؛ « خودتان با میل و رغبت خراب کنید و الا اگر ما وارد شویم چنین و چنان می شود » .

شاید همه خوانندگان عزیز این حدیث معروف را از رسول مکرم شنیده باشند که فرموده است " الناس علی دین ملوکهم " « مردم در کیش و مسلک و آیین حاکمان و دولتمردان خود می باشند » .

وقتی رفتارهای اجتماعی مردم در ابعاد فردی و گروهی را رصد می‌کنیم متوجه می‌شویم در موارد پرشماری از تصمیمات و اقدامات آنها ، پیشینه روشن و پشتوانه اندیشه ای ندارد و آدم‌ها نوعا تحت تاثیر حرف ها یا رسانه و یا جریان عمومی دست به یک اقدام می زنند ، این اقدامات آنچنان شتاب‌زده است که دیگران را به تعجب وا می دارد و گاهی هیچ مقدمه سازی و ظرفیت سازی حداقلی هم برای آن صورت نمی گیرد ، بسیاری از این تصمیمات هرچند مفید و لازم می‌باشد اما به دلیل بافت هیجانی اش از هرگونه ارزیابی ارزشی و تحسین و تاییدی بی‌بهره می باشد ، و به خاطر همان لحظه ای بودنش از بقا و دوام کافی نیز برخوردار نیست ، دوام و ارزش یک عمل به پشتوانه تفکری و رعایت مقدمات و ملاحظات آن می باشد ، رها کردن بسیاری از تصمیمات و برنامه‌ها در زندگی های فردی ما که اتفاقاً هزینه های مادی و معنوی و آثار تخریبی روانی فراوان دیگری بر ما تحمیل می کند نشانه بارزی است بر اثبات این سخن ، این ناهنجاری ذهنی امروز تبدیل به یک هنجارِ رفتاری ویرانگر شده و به دنبال خود دهها مشکل ایجاد کرده است و چه بسا روابط والدین و فرزندان و یا همسران و دیگر روابط به خاطر این الگوی نامطلوب دچار آسیب گردیده ، حتی در بُعد فردی موجب کاهش عزت نفس و افسردگی و احساس ناتوانی در آحاد افراد شده است ، موضوع مورد اشاره یک آسیب مهم است که به دنبال خود آسیب های جدی تر به دنبال خواهد داشت و بی توجهی به آن نه تنها راه درمان نیست ، بلکه متاسفانه با تشدید روز افزون موجب بروز امراض و خسارات مضاعف دیگری می شود .

هرچند باید هر انسان دغدغه مند و درمانگر موثری به اصلاح این رویه غلط در خود و سپس در حیطه اطرافیان بپردازد ، اما به نظر میرسد این شیوه ذهنی و رفتاری غلط به استناد حدیث نبوی ریشه در مدل ناصواب حکمرانان ما دارد ، دولتمردان ما باید در فکر درمان و اصلاح خود باشند ، که اگر چنین نکنند چند اتفاق نامبارک و نگران کننده خلق کرده‌اند که به برخی از آنها اشاره می شود .

۱ . در ارزیابی و داوری عمومی متهم به سفاهت و بلاهت عقلی می شوند ؛ چرا که سخنان و تصمیمات ناگهانی ناشی از نادیده گرفتن عنصر عقل و تفکر است و هرگونه فعل و سخن نسنجیده نشان از عدم بلوغ عقلی ناقل و فاعل آن می باشد ، این برداشت از گفتار و عملکرد دولتی ها ( دولت به معنای عام و نه صرفاً اعضای کابینه ) موجب سلب اعتماد عمومی به ایشان خواهد شد و واضح است که پذیرش و اعتماد به حاکمیت از جانب مردم چه آثار و برکات ارزشمند ای به دنبال خواهد داشت.

۲ . مدیریت زمان به نفع مردم و دولت حاکم ؛ هر مدیری به جبر قانون و روال عالم ، عمر محدودی برای اداره دستگاه خود دارد و اگر بنا باشد آن زمانِ کوتاه را صرف آزمون و خطا نماید جز بدنامی و اتلاف وقت عایدی ندارد ، اما درمان این بیماری می‌تواند او را در استفاده از زمان کوتاه مدیریتی اش موفق تر و خوشنام تر نماید .

عمر دولت ها و مجلس ها و سایر مدیریت ها می گذرد و به خاطر نادیده گرفتن این مهم و اختلال کار چندان مفیدی از آنها دیده نمی شود ، چرا که اقدامات هیجانی بر خلاف شتاب اولیه ، زمان زیادی را صرف هر پروژه می کند و نهایتا به هیچ می انجامد ، نمونه بارز آن داستان برجام بود .

۳ . جلوگیری از هزینه‌های سرسام آور و بی‌حاصل ؛ شاید برخی از پروژه های عمرانی نیمه کاره رها شده را که تداعی آثار تاریخی می نماید را روئیت کرده باشید ، پل‌هایی که ستونهای آن برافراشته شده و چند سال یا چند دهه رها شده اند ، کارخانه‌ای که دیوارکشی و پی سازی شده و رها شده و در معرض ویرانی است ، پروژه‌های بزرگ ملی که هزاران میلیارد برای آن هزینه شده و به یکباره متوقف می شوند ، آیا این گونه اقدامات به معنای حیف و میل منابع بیت المال و موجب سلب اعتماد مردم نمی شود ؟ برای درک بهترِ موضوع به چند نمونه اشاره می کنم ، پروژه ملی مسکن مهر و یا کارت سوخت که اگر غلط بود و یک اقدام هیجانی بود ، چرا عامل آن مورد‌ مواخذه قرار نگرفت و اگر درست و بجا بود و به خاطر خوب و درست بودن دوباره احیا شد چرا با افرادی که آن را متوقف کردند و هزاران میلیارد خسارت از جیب مردم به بار آوردند برخوردی نمی شود ؟ اگر برجام و مذاکره با غرب بی‌فایده است چرا موضوع برای متولیان و مردم تبیین نمی گردد و اگر مفید و لازم است چرا از آثار برکات آن ما را مطلع نمی‌کنند ؟ متاسفانه در همین چند دهه میلیون‌ها دلار هزینه دستمزد و اسکان و ایاب و ذهاب دیپلماتها گردیده است .

در تصویب اخیر یعنی تخریب بناهای ساخته شده در حریم دریاها و رودها که اتفاقاً کار خوب و پسندیده ایست نیز همین نقد و ایراد وارد است ، در اخبار دیده می‌شود سازمان‌ها و نهادها در تخریب و ویرانی بنای خویش گوی سبقت را از هم می ربایند و یا فرمانداران استانداران و دادستان‌ها شتابان به دنبال بولدوزرها و لودرها می‌دوند تا دیواری که به ناحق ساخته شده را فرو بریزند ، صدا و سیما نیز با ذوق و شوق تمام اخبار این ویرانی ها را لحظه به لحظه پخش می‌کند ، اما ظاهراً فراموش کرده‌اند که روزگاری همین نهادها در مسابقه ساختن بنا در حریم دریا و رود رقابت می کردند و اکنون در همان فضای جو گیرانه شوق کسب مقام اول در خراب کردن و آزاد کردن حریم را دارند .

آنچه گفته شد ناظر به این سخن است که قانون ممنوعیت ساخت در حریم دریا قانون جدیدی نیست و از چند دهه پیش سال ۱۳۴۲ تصویب و ابلاغ گردیده ، به یاد دارم که در دهه گذشته نیز همین جو آزاد کردن حریم رودها و دریاها شکل گرفت و ساعات زیادی از پخش رسانه را به خود اختصاص می داد ، نمی‌دانم چرا کسی نمی پرسد که چرا ساختی و اصلاً چرا افرادی که نقض قانون کرده‌اند و بودجه بیت المال را صرف ساخت و ساز غیر قانونی کرده اند مورد بازخواست و محاکمه قرار نمی گیرند ؟ لذا باید به منظور درمانِ رفتار هیجانی جامعه فکری به حال درمان رفتارهای هیجانی دولتی ‌ها کرد و آنها را مجبور کرد تا دست از رفتارها و اقدامات دقیقه نودی خود بردارند .

 

علی اشرف تیموری تبار