اینجانب از باب طرفداری ( قدری مایل به تعصب) هر خط‌کشی را معیار قرار دادم تا تصمیمات شورای محترم نگهبان را (در موضوع بررسی صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری) حمل به صحت نمایم، به نتیجه‌ای نرسیدم و خطاب به شورای محترم نگهبان اعم از فقها و حقوقدانان آن عرض می‌کنم، این انتخابات که گذشت و به نوبه خود از محضر خداوند طلب ختم بخیر دارم، اما عزیزان و بزرگواران! اگر توفیق حضورتان در شورا مستدام شد و اجل الهی یا سیاسی فرصت تصمیم گیری و احراز صلاحیت مجددی را به شما داد به پندهای این حقیر توجه و التفاتی داشته باشید، اگرچه طبق عرف و انتظار سیاسی، این شورا عاری از هرگونه عیب و ایرادی است و بالتبع مصون از نقد و نظر می‌باشد، اما با تمسک به آیه قرآن و سخن الهی که فرمود: "فَذَکِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّکۡرَىٰ" عرایض خود را بیان می دارم.

۱. انتظار تبعیت بی چون و چرا حتی در حوزه نظر از شورا، انتظار به حق و معقولی نیست، شورا برای صیانت خودش و همچنین احترام به لااقل طرفدارانش می‌بایست شفافیت بیشتری به خرج دهد و اگر نمی‌تواند دلایل رد صلاحیت (شما بخوان عدم احراز) افراد رد شده را بگوید، لااقل به اذهان پر سوال جامعه بگوید؛ ملاک و معیار احراز افراد منتخب چه بوده است و فرایند این گزینش چگونه طی شده است، برآورده کردن این انتظار نه تنها از شأن بلند شورا نمی کاهد، بلکه بر منزلت او نیز می‌افزاید و جایگاه او را از حاکمیت مطلق سیاسی به رتبه حاکمیت بر دل‌ها ارتقا می‌دهد .

۲. متاسفانه در ادوار گذشته، شورا مسئولیت گزینش (شما بخوان احراز صلاحیت) خود را به گردن نگرفته است، نمونه بارز آن انتخابات سال ۹۲ می‌باشد که منجر به پدیده حسن روحانی شد .
این تدبیر باعث شد تا این فرد به مدت ۸ سال به کشور و مردم تحمیل گردد و همانطور که می‌دانید به انواع فساد، خیانت و ترک فعل‌ها و ... متهم است .
در مجادلات و گفتگوهای سیاسی سهمی از ایجاد خسارت ۸ ساله به گردن مردم و آحاد رای دهنده انداخته شده که تا حدی قابل قبول است، اما چرا شورا سهم احراز غلط خود را نمی‌پذیرد؟ و چرا با ایجاد جو خفقان اجازه این نقد را نمی‌دهد؟ به اعضای محترم شورا عرض می‌کنم که اگر قرار نیست سهم اشتباه خود را در پیشگاه ملت و سپهر سیاسی کشور بپذیرید، باید بدانید که در روز قیامت و پیشگاه خداوند این رانت سیاسی وجود ندارد و بلاشک در محضر عدل او می‌بایست پاسخگوی تصمیمات اتخاذی خود باشید و طبق وعده الهی و مبانی دینی اگر در ایجاد ضرر و زیان به جامعه و مردم نقشی داشته باشید شریک اقدامات خلاف و گناه اجتماعی و سیاسی آنها خواهید بود .

۳. شورای نگهبان یک نهاد ارزشی و عقلانی در پاسداری نظام اسلامی است و قرار است این وظیفه نگاهبانی تا دولت آخرالزمانی استمرار یابد، و عناصر موقت و اعضای آن حق ندارند اعتبار این نگاهبان را خدشه‌دار کنند، نظام اسلامی برای بقا و دوام خود نیاز به اعتبار و اقبال عمومی دارد، در این دنیای پرتنش و ضرورت ایجاد چهره تمدنی جدید از ایران اسلامی، استحکام پایه‌های نظام ثواب و صواب است و در مقابل، هر اقدامی که موجبات تزلزل و شکنندگی نظام اسلامی را فراهم آورد از هر فاعلی که سر زند و با هر نیتی که باشد، فساد است ،لذا نقد اعضا و اقدامات ایشان نه تنها خدشه به جایگاه این شورا نیست، بلکه زمینه تطهیر، تقویت منزلت شورا را فراهم می‌کند.
اعضای محترم شورا باید بدانند! آنها می‌روند، اما آثار تصمیمات شان خواهد ماند، تصمیم بجا و درست ایشان، نزد خداوند و خلق ماجور و تصمیم نابجا، جز به بی‌ اعتباری نهاد شورا منجر نخواهد شد .
انتظار می‌رود اعضای محترم شورا که خود را نگاهبان و حافظ ارزش‌های انقلاب اسلامی می‌دانند، از کاری که ارزش‌های نظام را بی‌اعتبار می‌کند پرهیز نمایند.
إعمال مصلحت و إعمال سلیقه سیاسی از خطراتی است که پایه‌های نظام را متزلزل می‌کند .
أذهان عمومی که هیچ، اکنون افکار جامعه انقلابی از این احراز صلاحیت ها سخت پریشان و نگران است .
نکته آخر اینکه نکند سال ۹۲ تکرار شود و نکند با مهندسی عامدانه یا رفتار غیر مدبرانه، سایه یک عنصر نامطلوب دوباره بر سر ملت و دولت سنگینی کند، که اگر چنین شود، عقاب الهی و نفرین جامعه ایمانی و دلسوز، گریبانتان را خواهد گرفت .
اگر در دوره‌های گذشته شورا توسط جریان خاصی متهم به إعمال سلیقه یا بی‌معیاری در بررسی صلاحیت‌ها می‌شد، اکنون این شبهه در طیف وسیع‌تری از جمله جامعه ایمانی انقلابی در حال رشد و نمو می‌باشد و راهکار آن علاوه بر رعایت تقوای سیاسی و دینی، پرهیز از حب و بغض سیاسی و به طور ویژه توضیح و شفافیت در فرایند تصمیمات اعضای شورا می‌باشد .
آنچه عرض شد گلایه و نقد اعضای شورا محترم نگهبان است و نه اصل نهاد مقدس شورا و البته می‌توان آنرا از باب دفاع از اصل وجودی شورا و صیانت از این نهاد مبارک تلقی نمود .